سمت چپی آسانسور دانشجوهاست و حدود شش ماه است که خراب است. از زیراکس، نمازخانه، سایت و… تا اتاق یکی از استادان در طبقه بالا بیش از هشتاد پله است که اگر پنج بار در طول روز بخواهی بروی و همان را هم برگردی باید هشتصد پله را روزانه قدم برداری!
اولسوال آنکه مگر بالارفتن از پله برای استادها و دانشجوها چه فرقی دارد که رعیتدانشجو میتواند آسانسورش شش ماه خراب باشد؟
دومپرسش آنکه چندین بار در طول این ایام به ذیمدخلانِ امر مراجعه کردهام و در جواب علت عدم تعمیر با عبارات مشابهِ «پول نیست» روبهرو شدهام، در این یکسالِ حقاً مبارک اما پرخرجِ ساختوسازهای دانشکده، آیا بودجهی تعمیر یک آسانسور خرج زانوهای جماعتِ رعیتدانشجو نباید میشد؟
اصلا از هر دو این پرسشگان بگذریم. مدتیست که سوالِ «وکلای مردم کجای جریان عدالتخواهی کشور قرار میگیرند؟» ذهنم را درگیر کردهبود. پاسخم را یافتم. آغاز عدالتخواهی مطالبهگریست. رعیتدانشجوی حقوقی که یک بار برای سادهترین مشکل کنار دستش که آسانسورِ خرابِ دانشکدهاش میباشد، سادهترین مطالبهای نداشتهاست، هیچجای جریان عدالتخواهیِ این سرا نخواهد بود!
?م. ح.?
کلیه مطالبی که انتهای آن ها ? ? وجود دارد، توسط مخاطبین نوشته و به ادمین ارسال شده است.
شما نیز می توانید دیدگاههای خود را در خصوص موضوعات مختلف دانشکده با ما در میان بگذارید.
طبیعتا سایت نظرات کاربرانی که نظر متفاوتی داشته باشند را نیز منتشر کرده و هیچ مسئولیت و جانبداری در خصوص نظرات کاربران ندارد.