نوشته دکتر محسن عبداللهی؛
استاد عراقی از میان ما رفت. چند سالی است که با توجه گذر ایام و کهولت سن این اساتید فرزانه، هر از چند سال اخبار تاثر آوری از ارتحال بزرگان جامعه حقوقی این مرز و بوم به ما میرسد و ما میمانیم و افسوس و صد افسوس. خدایشان بیامرزاد و راهشان پر رهرو.
تصور فوق مربوط بهار امسال است که برای آخرین بار در جلسات ماهانه موسسه حقوق و توسعه در دفتر استاد سید محمد هاشمی گردهم آمدیم.
این موسسه ۱۲ عضو موسس دارد که مرحوم دکتر عراقی یکی از آنان بود. استاد صفایی، استاد آشوری، استاد هاشمی، استاد بیگ زاده، جنابان آقایان دکتر رحیمی، قریشی انصاری، مهدیزاده، محمود صابر، دولترفتار و بنده از دیگر اعضای موسسه هستیم.
موسسه برای اهداف علمی و پژوهشی در سال ۱۳۸۴ تاسیس شد اما هیچگاه مجال چنین فعالیتهایی را نیافت و در عوض به محفل انسی برای تجدید دیدار بین اساتید بزرگوار تبدیل گشت. جلسات ماهانه تشکیل میشد و در کنار اساتید افتخار میزبانی شام داشتیم. تقریبا هر جلسه یکی از اعضا میزبانی را بعهده می گرفت. این جلسات را بحق باید جلسات بازخوانی تاریخ حقوق ایران دانست که نقل آن را به زمان دیگری واگذار میکنم. همچنین در هر جلسه ای تلاش میشد که یک یا دو میهمان افتخاری داشته باشیم. اساتیدی چون استاد ممتاز، استاد فلسفی، پروفسور محمودی و استاد نجفی ابرند آبادی از جمله این مهمان بودند که البته استاد فلسفی و نجفی بتدریج در اکثر جلسات همراهی میکردند.
در چند جلسه آخر متاسفانه بیماری استاد عراقی مانع از مشارکت ایشان شده بود که خوشبختانه پس از جراحی آرتوروز گردن ایشان نیز در جلسه آخر حضور بهم رساندند. قبل از شروع جلسه استاد فلسفی بزرگ به بنده فرمودند که میزبان جلسه شام ان شب ایشان خواهند بود. قبل از عزیمت برای تهیه شام استاد عراقی به بنده مطلبی را گفتند که سوز آن تا به امروز در قلب من خاموشی نیافته است. فرمودند: “آقای دکتر عبدالهی امشب اجازه بفرمایید که بنده میزبان باشم. گفتم استاد فلسفی از مدتها قبل اصرار بر میزبانی دارند و ناراحت خواهند شد. گفتند به ایشان بفرمایید بنده نمی خواهم دینی بر گردنم بماند”.
کلام استاد اندوه و تاثر عجیبی در هر شنونده ای ایجاد میکرد؛ ایشان خود مهیای کوچ از دیار فانی میکردند. وقتی مطلب را با استاد فلسفی در میان گذاشتم چشمان استاد سخنها داشت.
بعد از شام از استاد خواهش کردم که برای یادگاری ماجرای انتخابشان بعنوان رئیس دانشکده حقوق را بعد از انقلاب تعریف کنند تا ضبط کنم. ایشان پذیرفتند اما اجازه انتشار آن را به بعد وفاتشان موکول کردند. این ویدئو گرانبها در نزد بنده است و آن شاالله به وقت مقتضی ان را منتشر خواهم کرد.
امروز در کلاس درس بررسی تفصیلی جمله ای از استاد را که وصف حال خودم بود را به دانشجویان گفتم. ایشان در یکی از جلسات فرمودند که در این ۴۰ سال هیچگاه به فعالیت خود در دانشگاه بعنوان کار نگاه نکردند چرا که همه عشق بود و عشق.
روحش شاد